کرانه های زندگی

Hold my hand while you cut me down

کرانه های زندگی

Hold my hand while you cut me down

کرانه های زندگی

می ترسانَدَم قطار،
وقتی که راه می افتد
و این همه آدم را
از آن همه جدا می کند
حالا نوبت باد است
بیاید،
چند دستمالِ خیسِ مچاله شده
و یک کلاهِ جامانده در ایستگاه را
بردارد، ببرد
بعد شب می آید
با کلاهی که باد برده بود،
آن را
بر ایستگاه می گذارد به شعبده،
ادامه ی شعر تاریک می شود...
از این جا
با دوربین مادون قرمز ببینید:
چند مرد، یک زن
که رفته بودند با قطار،
نرفته اند...
دستمالی را که باد برده بود
نبرده است
اصلاً ریل
کمی آن طرف تر تمام شده
و این قطار ِ زنگ زده
انگار سال هاست
همان جا ایستاده است
مسافرانش
حرف می زنند
قهوه می خورند
می خندند
و طوری به ساعت هایشان نگاه می کنند
که انگار نمی بینند
عقربه به استخوان شان رسیده است
«ازگروس عبدالملکیان»

آخرین نظرات
  • ۲۸ بهمن ۹۸، ۱۰:۲۲ - ashkan amm
    mamnoooonam

افسانه ی1998-1900 «The-Legend-of-1900-1998»

دوشنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۴، ۰۱:۴۱ ب.ظ

 

 

این فیلم از رویایی ترین ساخته های جوزپه تورناتوره هستش...به جرات میتونم بگم بهترین اثر این کارگردان ایتالیاییه

این فیلم بر اساس  نمایشنامه تک گویی «Novecento» اثر الساندرو  باریکو ساخته شده است.

فضای فیلم همچون دیگر آثار تورناتوره فضایی مفهومی واحساسی است که مخاطب را به چالش میکشاند  .

داستان این فیلم از این قراره که  یک خدمه ی کشتی مسافر بری یک نوزاد رها شده را در کشتی پیدا میکند ، و تصمیم میگیرد که

اورا بزرگ کند. این خدمه که تمام خانه و کاشانه اش در این کشتی است  نام نوزاد را بر اساس آغاز سالی که اورا پیدا کرده 1900 میگذارد

بعد از گذشت مدتی پدر خوانده اش نیز در حادثه ای در کشتی جان خود را از دست میدهد  تا 1900 برای بار دوم  یتیم شود.

کودک در همان کشتی می ماند و به شیطنت های خود ادامه میدهد یک شب که کاپیتان تصمیم میگیرد که اورا به پرورشگاه بفرستد .او ناپدید

میشود . و لی چند شب بعد آن کودک را  در میان تعجب همگان در حا ل نواختن پیانو در سالن مجلل کشتی مشاهده میکنند . آن کودک به گونه 

ای  نت ها را می آفریند که گویی یک پیانیست حرفه ای است . بعد ها او به یک پیانیست  چیره دست تبدیل میشود  و شهرت زیادی کسب

میکند . روزگار او در آن کشتی که بین اوروپا و آمریکا مسافر بری میکند سپری میشود  1900 که  هیچگاه بر روی خشکی قدم نگذاشته است .

و هیچ مشخصاتی هم از او  در هیچ کجای  خشکی ثبت نشده ... آغاز و پایان خود را در آن کشتی میبیند ... تا این که یک روز که در حال ضبط

قطعه ای  است در  همان حال یک دختر زیبا چهره را میبیند «از نظر من زیباترین سکانس فیلم» اوکه تا آن لحظه مشغول نواختن تند وشاد

قطعه بود با دیدن آن  دختر ناگهان نت هایش کند و سوزناک میشود . او محو تماشای آن صورت زیبا میشود و در همان حال به آرامی در حال ن

واختن پیانو است . به آن دختر علاقه مند میشود و حتی تصمیم میگیرد به خاطر او کشتی را ترک کند ولی در نیمه های را منصرف میشود و تا

پایان خود در آن کشتی باقی میماند.

بخشی از فیلم را ببینید :

 


دریافت
مدت زمان: 2 دقیقه 56 ثانیه

 

 

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۱/۱۹
سید هادی احمدی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی